یک راه حل محبوب که به نظر میرسد انتظارات همه ذینفعها (ناشران، تبلیغ کنندگان و کاربران) را برآورده میکند، تبلیغات محتوایی است. همه چیز، از متنهای خستهکننده تا محتواهای فراگیر، زیر چتر تبلیغات محتوایی قرار میگیرند.
بر اساس نظرسنجی اخیر eMarketer، بیش از 25 درصد از کاربران اینترنت از یک adblocker استفاده میکنند، این انتظار میرود که این مسئله تا سال 2020 هزینهای 35 میلیاردی را به ناشران تحمیل کند. برای هر کسی (یا اساساً هر کاربر اینترنت) که تا به حال یکبار مرورگر خود را غرق در بنرهای تبلیغاتی دیده است و یا با یک تبلیغات موبایلی بزرگ مواجه شده که نمیتوانسته آن را ببندد، جای تعجب نیست که استفاده از ابزار مسدود کردن تبلیغات بسیار جذاب باشد.
در حالی که ناشران سعی دارند مجدداً مدلهای درآمدی خود را که تاکنون به واسطه نمایش تبلیغات و مبتنی بر کلیک بر روی آن طراحی شده بوده تغییر دهند، تبلیغ کنندگان نیز در تلاشند تا راه جدیدی برای رسیدن به مخاطبان هدف خود پیدا کنند.
استفاده از تبلیغات محتوایی در شرکتهای معتبر:
Netflix
Netflix فقط محبوبترین سرویس پخش فیلم نیست، آنها همچنین ثابت کردهاند که یک نوآور تبلیغاتی هستند. Netflix با «وال استریت ژورنال» همکاری کرد تا سریال Narcos را با استفاده از یک مقالهی تبلیغاتی که برای خوانندگان آن مناسب بود، راه اندازی کند. این آیتم که بر کارتل مواد مخدر Medellin در کلمبیا متمرکز بود جذاب، با زیباشناختی قانعکننده و خلاقانه بود، در عینحال که بطور هوشمندانهای Netflix را به عنوان یک خالق نوآور محتوا معرفی میکرد.
Netflix در زمان تبلیغ دومین فصل سریال برندهی جایزه ی امی، The Orange is the New Black رویکرد مشابهی پیش گرفت. بر اساس گزارش Chartbeat، مقالهی تبلیغاتی Netflix که فصل دوم این سریال با عنوان “زنان زندانی” را تبلیغ میکرد، در میان 1،000 مقالهی پربینندهی NYTimes.com در سال 2014 قرار گرفت.. این آیتم ترکیبی از تصاویر و ویدیوهای تعاملی با متن و اسلاید بود.
در آسیا که آنها با رقبایث داخلی سرسخت و چالشهای فرهنگی مواجه هستند، استفاده از ویدئوهای بومیشده با بازیگرانی از نمایشهای سرویس ویژه Netflix (Netflix-exclusive) را تجربه میکنند.
این سه نمونه، نمایانگر رویکردی برای دستیابی به تبلیغات محتوایی هستند که کاربران تمایل به تعامل با آن را دارند و درواقع پلی بین تبلیغات و سرگرمی هستند.
Buzzfeed
هیچ صحبتی دربارهی تبلیغات محتوایی بدون اشاره به Buzzfeed کامل نیست. Buzzfeed به عنوان یک “گردآورنده قبل از فراگیری” استوریهایی که توسط الگوریتمی که هدف آن پیشبینی محبوبیت بالقوه یک استوری بود تأسیس شده بود.
بعد از موفقیت بسیار بزرگ در ساختن آنچه که میتوان آن را بزرگترین گنجینهی محتواهای فراگیر نامید، Buzzfeed مخاطب ساختهشدهای برای شروع درآمدزایی از تبلیغات محتوایی دراختیار داشت. علاوه بر این، آنها از تحقیقات خود در زمینه محتواهای فراگیر استفاده می کنند تا پیش بینی کنند که چه نوع محتوای پتانسل فراگیر شدن را دارد و سپس برای مشتریان خود قطعههای تبلیغاتی میسازند که مناسب این قالب است.
تبلیغات محتوایی که Buzzfeed ایجاد می کند آنقدر جذاب است که به سختی میتوان آنها را نادیده گرفت. و می توان از طریق آخرین اخبار در وب سایت، حتی می توانید محتوای پرداخت شده را از بین ببرید. از نمونه های برجسته آن میتوان به “12 ترفند بکپکری که برای سفرهای کاری حیاتیاند” که محتوای تبلیغی مربوط به شرکت Holiday Inn بود اشاره کرد.
Playbuzz
Playbuuz رویکرد Buzzfeed را با ارائهی “sponsored content at scale” چند پله ارتقا میدهد. Playbuzz دارای مجموعهای از فرمتهای محتوای تعاملی است که ناشران رسانهها و برندها برای افزایش تواناییهای داستانسرایی خود استفاده میکنند.
تبلیغ کنندگان می توانند با ایجاد یک قالب، مانند یک مسابقه یا لیست، با محتوا، یک آیتم محرمانه ایجاد کنند. Playbuzz سپس آن را به هزاران نفر از ناشران توزیع می کند که با روابط قبلی روبرو است. تبلیغدهندهها میتوانند با ایجاد یک قالب، مانند یک مسابفه یا یک لیست، با محتوای خودشان، یک محتوای تبلیغاتی بسازند. Playbuzz سپس آن را بین هزاران ناشری که با آنها قبلاً روابط ایجاد کرده است توزیع میکند.
شبکهی وسیع ناشران متنوع، این مسئله که تبلیغات محتوایی کجا منتشر شوند که خوانندگان واقعاً آنها را کشف کنند را حل کرده است. توانایی ایجاد محتواهای متنوع و جذاب، احتمال اینکه خوانندگان جذب تبلیغات محتوایی شوند و یا حتی آن را با دیگران به اشتراک بذارند را بالا میبرد.
The Washington Post
واشنگتنپست به تبلیغات همسان خود شکل و شمایل مقاله داده است. با تمرکز بر قالب، رنگ و فونت استفاده شده در اتاق خبرش، تبلیغات محتوایی به وضوح مشخص شده و دااری لیبل واشنگن پست، محیطی بدونآزار را به خوانندگان ارائه میدهند. اما خروجی تبلیغات آنها منحصر به همین بخش نشد- آنها اخیراً با Outbrain همکاری کردهاند تا پیشنهادهای محتوایی شخصیسازیشده به خوانندگان ارائه کنند.
به عنوان یکی از قدیمیترین روزنامههای آمریکا، آنها رویکردی محافظهکارانه به تبلیغات ندارند که شیوه عملکرد مرسوم در دوران اوج تبلیغات بنری بود، بلکه رویکرد پیشگیرانهای در کار با تبلیغدهندهها برای تولید محتواهایی که مطابق با سلیقه خوانندگان واشنگتنپست باشد دارند.
Outbrain
Outbrain به عنوان یک پلتفرم کشف محتوا، تمرکز آن بر روی تأمین پیشنهادهای محتوایی مرتبط و شخصیسازی شده به ناشران ویژه اش، برای کاربران مختلف و از هر دو نوع محتواهای تالیفی و تبلیغات محتوایی است. این موضوع، این اطمینان را به شما میدهد که محتواهایی که به شما پیشنهاد میشود، با آنچه که به مادربزرگتان پیشنهاد میشود متفاوت است.
همانند رقیبانش Revcontent و Taboola، Outbrain نیز رویکرد “ترتیبگذاری استوریها” را دارد که برندها را قادر میسازد تا به مشتریان استوری را ارائه دهند که پاسخگوی رفتارهای قبلیشان، نظیر خرید محصول یا تعامل با برند باشد. این گزینه در مقایسه با یک تبلیغات مزاحم و خستهکننده که خوانندگان را مجبور به کلیک میکند، بسیار جذابتر است.
Red Bull
درحالیکه بسیاری از نوشیدنیهای انرژیزا داراری معاملاتی طولانی برای قرار دادن تبلیغات برندشان در مسابقات ورزشی بزرگ هستند، Red Bull تبلیغات خود را به سطح بالاتری برده است. علاوهبر جای دادن محصولات در جای درست و داشتن حامیان سلبریتی مشهور، Red Bull رویدادهایی ایجاد میکند که همه جهان را با جسارت خود جذب میکنند. از جمله موجسواری در طوفان، مسابقات امدادی بینهایت، و پرش با چترنجات از هواکره!
Red Bull فقط در ایجاد محتوا برای تبلیغ محصولات خود متوقف نمیشود. آنها همچنین محتواهای ژورنالیستی خود را تحت آرم Red Bull Media House تولید میکنند که آنها را به رویترز میفروشند. باتوجه به سرمایهگذاریهای عظیم آنها در تولید محتوا، بسیاری از این بحث میکنند که آیا Red Bull یک شرکت نوشییدنی است یا یک کمپانی بازاریابی؟
با بیش از 32 میلیارد دلاری که بر روی تبلیغات نمایشی در سال گذشته هزینه شده است، بعید به نظر میرسد که به این زودیها شاهد مرگ تبلیغات بنری باشیم. با این وجود، اگر تبلیغدهندهها و ناشران بیشتری از سبک و سیاق روشهای این شش کمپانی و تبلیغات محتوایی پیروی کنند، هزینه بر روی تبلیغات همسان و محتوایی، که تخمین زده میشود امسال به 8 میلیارد دلار برسد، پتانسیل خود را به نمایش خواهد گذاشت و جایگزین تبلیغات بنری خواهد شد که خوانندگان دیگر تمایلی به دیدن آنها ندارند و درنهایت راهی برای مسدود کردنشان پیدا میکنند.