در این مطلب به تعرف اصطلاحات و مفاهیم کلیدی میپردازیم که شناخت دنیای تبلیغات آنلاین بدون آنها ممکن نیست:
1- تست A/B
تست A/B روشی است که با آن میتوانید دو نسخه از یک وبسایت یا اپلیکیشن را با یکدیگر مقایسه کنید تا بدانید کدام یک از نسخهها عملکرد بهتری دارند. برای نمونه شما میتوانید، دو صفحه فرودی که فقط در تیتر با هم تفاوت دارند را A/B تست کرده و دریابید که کدام تیتر بهتر جواب داده و نرخ تبدیل بهتری داشته است. فراموش نکنید که در A/B تست فقط باید روی یک المان مشخص تغییر صورت بگیرد. مثلا فقط روی تیتر و یا فقط روی دکمه فراخوان (Call-to-Action). تست A/B میتواند به صورت مداوم، جهت بهبود تجربه کاربری و افزایش نرخ تبدیل کاربر به مشتری در طولانی مدت، انجام شود.
2- فضای بالای صفحه (Above the Fold)
این اصطلاح که ازصنعت تبلیغات چاپی (به معنای بالای خط تا) گرفته شده، اشاره به ناحیهای از یک صفحهی وب دارد که بیننده در بدو ورود و بدون بالا و پایین کردن صفحه مشاهده میکند. اکثریت طراحان و بازاریابان معتقدند که محتوای موجود در فضای بالای صفحه دارای دید بیشتری است. چون اغلب افراد به پایین صفحه توجه زیادی نمیکنند. بنابراین آنها سعی میکنند که بهترین محتوا و عناصر صفحه را حتی الامکان در قسمت بالای صفحه قرار دهند. باید توجه داشت که اندازهی این فضا بسته به اندازه و رزولوشن صفحه کاربر متغیر خواهد بود.
3- موجودی فضای تبلیغاتی (Ad Inventory)
ناشران وبسایتها در هنگام بازدید کاربران از یک صفحه به آنها تبلیغات نمایش میدهند و تعداد تبلیغات بالقوهای که میتوانند نمایش بدهند موجودی تبلیغات آنها نامیده میشود. به عنوان مثال، اگر یک وبسایت در هر هفته بطور میانگین 1000 بازدید از صفحهی اصلی خود داشته باشد، و در آن صفحه فضا برای دو عدد تبلیغ وجود داشته باشد، در نتیجه موجودی بالقوهی تبلیغات آنها 2000 نمایش (impression) در هفته است.
4- سرویس تبادل تبلیغ (Ad Exchange)
این سرویسها یک بازار تکنولوژیک هستند که به ناشران و تبلیغدهندگان اینترنتی اجازه میدهند که موجوی فضاهای تبلیغاتی را در مزایدههای زمان واقعی (real-time) خرید و فروش کنند.
سرویسهای تبادل تبلیغ، نقطهی خروج از روش سنتی خرید فضای تبلیغاتی هستند. جایی که در آن تبلیغدهندگان و ناشران برای نمایش تبلیغات بر روی یک وبسایت خاص وارد مذاکرهی قیمت میشوند. با یک سرویس تبادل تبلیغ، یک مزایده در زمان واقعی انجام میشود و پیشنهادات فوری را برای فضاهای موجود تبلیغاتی اینترنت ارائه میدهد.
5- هدفگیری تبلیغاتی (Ad Targeting)
هدفگیری تبلیغاتی یا تبلیغات هدفمند این امکان را فراهم میکند که بتوان تبلیغات را به گروهی از مخاطبان که بر اساس یک یا چند ویژگی خاص از پیش انتخابشدهاند ارائه داد. این ویژگیها میتواند شامل مکان، جمعیت، نوع دستگاه مورد استفاده، اپراتور، روانشناسی کاربران، رفتارشان در مرور وب و خریدهای گذشتهی آنها باشد. هدفگیری تبلیغاتی یکی از مؤثرترین و پرکاربردترین ابزارهای تبلیغات آنلاین است که با هر چه هوشمندترشدن تبلیغات، امکان هدفگیریهای خاصتر و پیچیدهتری را نیز فراهم میآورد.
6- بازاریابی مشارکتی (Affiliate Marketing)
بازاریابی مشارکتی، نوعی از بازاریابی است که به واسطه ی آن بازاریابان فروش مجازی یا نمایشدهندهها برای یک تبلیغدهنده تبلیغ میکند و در ازای هر فروش، یا هدایت مشتری به سمت تبلیغدهنده، پاداش خود را دریافت میکنند. در واقع نمایشدهندهها صاحبان وبسایتهاییاند که با تبلیغ محصول یا خدمات در وبسایت خود، بازدیدکنندگانشان را به وبسایت تبلیغدهنده لینک کرده و در ازای فروش و یا هر اقدام دیگری که هدف کمپین است، هزینه دریافت میکنند.
7- تجزیه و تحلیل (Analytics)
داده ها و آمارها در مورد کاربران یک وب سایت و نحوه ارتباط آنها با وب سایت. تجزیه و تحلیل میتواند برای کشف اطلاعات در مورد تعداد افرادی که از یک وب سایت بازدید کردهاند، زمانی که در وبسایت صرف کردهاند و اقداماتی که در وبسایت انجام دادهاند مورد استفاده قرار گیرد.
سپس از این اطلاعات میتوان برای هدفگیری مخاطبان، درک رفتار مشتریان، بهبود تجربه کاربری و بهینهسازی کمپینهای تبلیغاتی استفاده کرد.
8- میانگین درآمد حاصل از سفارش ( Average Order Value)
این متریک که به اختصار به آن AOV گفته میشود، بیانگر میانگین درآمد حاصل از هر سفارش است و برای محاسبه بر سفارش تاکید دارد و نه مشتری و هر سفارش مشتری در میزان این متریک تأثیرگذار است. این متریک میتواند به شما نشان دهد که مشتریان تمایل به خرید محصولات ارزان و یا گران دارند و همچنین تمایل به خرید چه تعداد محصول در یک سفارش دارند. این متریک به شما کمک میکند تا رابطهی بین هزینه هر معامله و خود معامله را بهتر بفهمید. AOV بالا بیشتر هزینههای معاملات شمارا پوشش میدهد. میزان این متریم از تقسیم درآمد کل در یک دوره مشخص بر تعداد سفارشهای آن دوره به دست میآید.
9- آگاهی از برند (Brand Awareness)
این شاخص به میزان و سطحی گفته میشود که یک مشتری بالقوه میتواند یک محصول یا خدمات خاص را شناسایی کند. افزایش آگاهی از برند یکی از اهداف مهم برای یک کمپین تبلیغاتی دیجیتال است. چراکه هرچه قدر برندی شناخته شدهتر باشد، طبعاً میزان فروش بیشتری هم خواهد داشت. اگر به دنبال آن هستید که مشخص کنید بازار هدفتان چه دیدی نسبت به برند شما در شبکههای اجتماعی و موتورهای جست وجو دارند، حتماً از شاخص آگاهی از برند به عنوان یکی از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) برای فعالیتهای بازاریابی خود استفاده کنید.
10_ نرخ برگشتی (Bounce Rate)
این متریک به شما میگوید که چنددرصد از بازدیدکنندگانتان، سایت شما را در همان صفحه اول و بدون کلیک بر روی لینکی و رفتن به صفحهی دیگری ترک کردهاند. با استفاده از این متریک میتوان به مؤثربودن یا نبودن یک صفحه فرود پی برد. بالا بودن آن به این معناست که سایت، محصول یا خدمات شما به هردلیلی مورد علاقهی بازدیدکنندگان نبوده است. همچنین این متریک به شما کمک میکند تا بفهمید رسانهای که در آن تبلیغ میکنید مخاطبان هدف شما را روانه سایت میکند یا خیر؟ و آیا کسانی که از طریق آن به سایت شما میآیند به محصول یا خدمات شما علاقهمند هستند؟ میزان این متریک از تقسیم تعداد بازدیدکنندگانی که فقط یک صفحه را دیدهاند بر تعداد کل بازدیدکنندگان بدست میآید.
11- فراخوان عمل (Call to Action)
فراخوان عمل که به اختصار به آن CTA گفته میشود، چیزی است که کاربر را به سمتی میبرد که با کمپین تبلیغاتی تعامل داشته باشد. با توجه به اهدافی که تبلیغدهنده برای کمپین خود تعریف میکند، فراخوان عمل میتواند: یک درخواست، دانلود یک بروشور، ثبتنام در خبرنامه، و البته خرید یک محصول باشد. فراخوان عملها معمولاً در معرض دید کاربران هستند، در نتیجه آنها میدانند از کجا باید شروع کنند و چه کاری باید انجام دهند و استفاده مناسب از فراخوان عمل تاثیر بسیار زیادی در بهبود نرخ تبدیل و فروش سایت شما خواهد داشت.
12- نرخ ریزش مشتری (Churn Rate)
نرخ ریزش متریکی است که نشان میدهد یک کسب و کار چند درصد از مشترکان یا مشتریان خود را در یک بازهی زمانی مشخص از دست داده است. این ریزش مشتری میتواند شامل بستن اکانت، لغو اشتراک، خرید از جای دیگر و …. باشد. نرخ ریزش در مقابل نرخ حفظ مشتری قراردارد؛ یعنی هرچقدر نرخ ریزش بیشتر باشد، نرخ حفظ مشتری کمتر است و بالعکس. نرخ ریزش مشتری را میتوان از طریق فرمول زیر محاسبه کرد:
تعداد مشتریان در شروع بازه زمانی / (تعداد مشتریان در پایان بازه زمانی – تعداد مشتریان در شروع بازه زمانی ) = نرخ ریزش
13-نرخ کلیک Click Through Rate (CTR)
به درصد کسانی که تبلیغات شما را دیدهاند و بر روی آن کلیک کردهاند و وارد وبسایت یا صفحه فرود شما شدهاند گفته میشود. این درصد از تقسیم تعداد کلیکهای یک تبلیغ بر تعداد کل نمایشهای آن بدست میآید. برای مثال، اگر تبلیغ شما 100 نمایش داشته باشد و 10 کاربر بر روی آن کلیک کرده باشند، به معنای آن است که نرخ CTR تبلیغ شما 10% است. در تبلیغات کلیکی در موتورهای جستجو هر چه CTR تبلیغ بیشتر باشد هزینه کلیک کمتر می شود.
14- نسبت کلیک به تبدیل (Click to Conversion)
این متریک که به اختصار به آن CTC گفته میشود، از تقسیم تعداد کلیکهای یک تبلیغ یا لینک مشخص به تعداد نرخهای تبدیل (مشتریان) بهدست میآید. CTC یکی از مهمترین معیارهای بررسی عملکرد بازاریابی آنلاین است که برای ارزیابی نرخ بازگشت سرمایه (ROI) مورد استفاده قرار میگیرد و نشان دهندهی کارایی کمپین آنلاین در تبدیل بازدیدکنندگان به مشتریان است.
15- هدفگیری محتوایی (Contextual Targeting)
در این نوع هدفگیری سیستم نمایش آگهی با بررسی محتویات و کلیدواژههای غالب صفحهای که کاربر در حال دیدن آن است، آگهی متناسب را به نمایش میگذارد و در واقع به معنای انتخاب گروه مخاطبان بر اساس نوع محتوای یک رسانه (وبسایت یا اپلیکیشن) است. به عنوان مثال هنگامی که کاربر مشغول خواندن یک وبسایت هنری است ممکن است آگهیهای مربوط به رویدادهای هنری و خرید بلیط تئاتر، کنسرت و … را مشاهده کند.
16- نرخ تبدیل (Conversion rate)
هنگامی که یک کاربر تبلیغات شما را میبیند، روی آن کلیک میکند و به وبسایت شما یا هر صفحه فرود دیگری منتقل میشود و در آنجا هر اقدامی نظیر خرید محصول، ثبت نام یا دانلود (در واقع هر هدفی که شما برای کمپین خود تعریف کرده باشید) را انجام میدهد، یک «تبدیل» (Conversion) برای شما محاسبه میشود. نرخ تبدیل به شما میگوید چند درصد از بازدیدکنندگان به هدفی که داشتهاید و از قبل تعیین کردهاید، تبدیل شدهاند.
17- بهینهسازی نرخ تبدیل (Conversion Rate Optimization)
این متریک که به اختصار به آن CRO گفته میشود، سیستمی برای افزایش درصد بازدیدکنندگانی از یک وبسایت است که به مشتری تبدیل میشوند، یا بطور کلی، در راستای هدفی که برای وبسایت تعیین شده اقدام میکنند.به عبارت دیگر، بهینه سازی نرخ تبدیل مجموعه عملیاتی برای تبدیل کاربر به مشتری در هنگام اولین ورود به سایت است. این عملیات شامل اجزایی مانند طراحی بصری سایت، کپی رایت، تجربه کاربری، آزمایش نسخههای مختلف سایت و روانشناسی فروش است تا بیشترین تاثیر مثبت را بتوان بر روی کاربر گذاشت.
18- هزینه بر حسب عمل (Cost per Action)
هزینه بر حسب عمل که به اختصار به آن CPA میگویند، روش دیگری برای قیمتگذاری تبلیغات آنلاین است که مستلزم کامل شدن مراحل بیشتری از سمت مخاطب است تا نمایش دهنده را به درآمد برساند. در روش CPA تبلیغ دهنده فقط برای کلیکهایی پول می دهد که مخاطب را به اعمال خاصی رهنمون می سازند. این اعمال می تواند از خرید یک محصول، دانلود یک فایل، تا عضویت در یک سایت متغیر باشند. در این روش تبلیغاتی نمایش دهنده به ازای فروش (یا هر عمل) مستقیمی که برای تبلیغ دهنده به ارمغان میآورد به درآمد میرسد. این روش برای تبلیغ دهنده از کمترین ریسک برخوردار است.
19- هزینه برحسب کلیک (Cost per Click)
همانند CPM، هزینه برحسب کلیک به اختصار به آن CPC میگویند یکی دیگر از مقیاسهای تبلیغات آنلاین است، و تنها تفاوت آن این است که این هزینه برحسب کلیکهای انجام شده محاسبه میشود و نه برحسب تعداد نمایش .بنابراین اگر کاربری تبلیغ را ببیند ولی روی آن کلیک نکند هزینهای ایجاد نمیکند زیرا مینای هزینه فقط براساس کلیک است. برای مثال اگر CPC 100 تومان باشد به این معنی است که هرکلیک بر روی تبلیغ برای تبلیغ دهنده 100 تومان هزینه خواهد داشت. البته این هزینه در صورتی توسط نمایشدهنده گرفته میشود که صفحهفرود تبلیغدهنده به صورت کامل نمایش داده شود.
20- هزینه برحسب تعامل (Cost per Engagement)
هزینه بر حسب تعامل یا CPE یکی از مقیاسهای جدید تبلیغات آنلاین است که ارتباطی با تعداد دفعات دیده شدن یک تبلیغ (impression) ندارد و ملاک آن تعاملی است که کاربر با محتوای تبلیغ انجام میدهد. این مقیاس در واقع تمایز بین کیفیت و کمیت را نشان میدهد. تعامل میتواند به عنوان واکنش کاربر به تبلیغ در هرشکلی تعریف شود، مانند تماشا کردن، به اشتراک گذاشتن، نظر دادن، بازدید کردن، بازی کردن یک بازی و… کمپینهای CPE معمولاً کمپینهای ویدئویی هستند، زیرا اساس آنها تعامل با کاربر است.
21- هزینه برحسب نصب (Cost per Install)
این متریک که به اختصار به آن CPI گفته میشود، مختص به کمپینهای تبلیغاتی اپلیکیشنهای تلفن همراه است. در یک کمپین هزینه برحسب نصب، ناشران آگهیهای تبلیغاتی را در محدودهای نمایش میدهند که منجر به نصب اپلیکیشن تبلیغدهنده شود. و تبلیغدهنده یک نرخ ثابت را به ازای هربار نصب پرداخت میکند. در این مدل، ناشران و شبکههای تبلیغاتی باید تبلیغ را در جایی قرار دهند که نرخ تبدیل بالایی داشته باشد و مخاطبان موردنظر را هدف گیرد و برای کمپینهایی مناسب است که هدف اصلی آنها بالارفتن تعداد نصب اپلیکیشن موردنظرشان است.
22- هزینه جذب مشتری(Cost Per Lead)
شاخص جذب مشتری که به اختصار به آن CPL هم میگویند، میزان اثربخشی هزینه کمپینهای بازاریابی شما را هنگام جذب مشتری جدید می ¬سنجد. برای مثال اگر شما برای 100 کلیک تبلیغتان 1000 تومان هزینه کرده باشید، و از میان این کلیکها شما 10 تبدیل بدست آورید، آنگاه شاخص CPL شما 100 تومان است. هرچقدر که شاخص هزینه جذب مشتری شما کمتر باشد، به معنای آن است که نرخ تبدیل (Conversion rate) شما بهتر است.
23- هزینه برحسب تعداد نمایش(Cost per mille)
این شاخص که به اختصار به آن CPM میگویند یکی از رایجترین مقیاسها در تبلیغات آنلاین است و به معنای آن است که فرد آگهی دهنده برای هر هزار بار نمایش تبلیغش، مبلغ ثابتی را میپردازد. به عنوان مثال اگر یک نمایشدهنده مبلغ ۲ دلار در ازای ۱۰۰۰ بار نمایش را برای تعرفه تبلیغاتی رسانهی خود تعریف نماید، تبلیغاتدهنده باید در ازای ۱۰۰۰ بار نمایش تبلیغات خود در رسانه نمایشدهنده، ۲ دلار به او بپردازد.تبلیغات بر مبنای CPM برای کسب و کارهایی که به دنبال ایجاد برندینگ و معرفی محصول و خدمات خود در کوتاهترین زمان و به صورت گسترده هستند مفید خواهد بود.
24- ارزش طول عمری مشتری (Customer lifetime Value)
این متریک که به اختصار به آن CLV یا LTV گفته میشود، یکی از مهمترین متریکهایی است که باید در ارزیابی عملکرد فعالیتهای بازاریابی مورد استفاده قرار گیرد و به این معناست که یک مشتری در طول عمر خود، چه میزان سود برای یک کسب و کار ایجاد میکند. برای مثال، اگر یک مشتری تنها یک خرید به ارزش 10000 تومان داشته باشد، ارزش طول عمر آن 10000 تومان است. اگر مشتری دیگری 10 خرید به ارزش 5000 تومان داشته باشد ارزش طول عمر آن 50000 تومان است. در واقع این متریک تمرکز بر پیدا کردن مشتری دارد که در طولانی مدت برای شما ارزش بیشتری ایجاد میکند.
25- نرخ حفظ مشتری (Customer Retention Rate)
این متریک که به اختصار به آن CRR گفته میشود، نشاندهنده میزان موفقیت کسبوکار شما در حفظ مشتری است. این نرخ برای یک دورهی زمانی مشخص محاسبه میشود و مقدار آن از طریق فرمول زیر بدست میآید:
100* (تعداد مشتری در ابتدای دوره/ تعداد مشتری جذبشده در طول دوره – تعداد مشتری در پایان دوره)) = نرخ حفظ مشتری
خوب یا بد بودن میزان این متریک به نوع صنعت شما، بازار شما و اهداف شما بستگی دارد و سخت است که برای آن معیاری ثابت در نظر گرفت. اما این متریک به شما کمک میکند تا متوجه شوید که تغییری که در سرویسهای خود و یا قیمتها ایجاد کردید در حفظ مشتری چه تأثیری داشته است.
26- زمان مفید (Dwell Time)
این متریک که برخی از بازاریابان به آن Time on Site نیز میگویند، به مدت زمانی گفته میشود که یک کاربر در یک وبسایت میگذراند. این کمیت از زمان ورود به کاربر به وبسایت تا زمانیکه آنجا را ترک کند محاسبه میشود. این متریک به بازاریابان نشان میدهد که محتوای سایت چقدر برای کاربران جذاب بوده و به چه میزان درگیر آن شدهاند.
27- درآمد مؤثر هزاربار نمایش (eCPM)
این متریک که مخفف عبارت «هزینه مؤثر برای هزاربار نمایش» است، نتیجهی محاسبهی درآمد یک بنر تبلیغی یا یک کمپین است که بوسیلهی تقسیم تعداد دفعات نمایشداده شدن آن بر واحدهای هزارتایی بدست میآید. درواقع بهطور متوسط میزان درآمدی که توسعهدهنده از هر هزار نمایش تبلیغات کسب میکند را eCPM میگویند. این شاخص به نوعی کیفیت پیادهسازی تبلیغات در یک رسانه و بهینه بودن نمایش آن را مورد بررسی قرار میدهد. اگر پیادهسازی تبلیغات در رسانه به گونهای باشد که اکثریت کاربران از تبلیغات استقبال کنند و اهداف کمپین تبلیغاتی محقق شود، قیمت نمایش تبلیغات در آن رسانه بیشتر میشود و eCPM آن بیشتر خواهد بود.
28- فراوانی (Frequency):
فراوانی یا فرکانس، به تعداد دفعاتی گفته میشود که یک تبلیغ در یک بازهی زمانی مشخص به یک کاربر نشان داده شده است. از آنجایی که ممکن است چندین کاربر از یک دستگاه به اینترنت دسترسی داشته باشند، «فراوانی» بر اساس تعداد دفعاتی که یه تبلیغ در مرورگر یک دستگاه مشخص دیده میشود محاسبه میگردد.
29- نمایش (Impression):
به معنای تعداد دفعاتی است که یک کاربر آگهی یا بنر یا هرنوع از تبلیغات آنلاین شما را میبیند. هربار که تبلیغات شما دیده شود یک Impression تلقی میشود. این اصطلاح ممکن است در مورد یک وبسایت و مجموع تعداد دفعات نمایش صفحات آن نیز استفاده شود. برای مثال یک بازدید کننده می تواند از 5 صفحه یک وبسایت بازدید کند که نتیجه آن تولید 5 تاثیر خواهد بود.
30- تبلیغ میانی (Interstitial Ad)
تبلیغ میانی، نوعی از تبلیغات آنلاین است که هنگام رفتن از یک صفجه وب به صفحه دیگر، یا هنگام انتقال شما از یک بخش به بخش دیگر در یک اپلیکیشن مشاهده میشود و کابران باید بین دیدن و کلیک روی تبلیغ و یا بازگشتن به صفحه قبل انتخاب کنند، و میتوانند به سادگی و با کلیک بر روی ضربدر X از تبلیغ گذر کنند.تبلیغات میانی تبلیغاتی تمام صفحه و یکی از کاراترین واحدهای تبلیغی هستند که بالاترین eCPM ها را درمیان تبلیغات موبایلی دارند. مزایای زمانبندی و ایجاد تعامل بالای این حالت نمایشی آن را به شیوهای تأثیرگذار در استراتژی تبلیغات دیجیتال تبدیل کرده است.
31- تبلیغ همسان (Native Ad)
تبلیغات همسان نوعی از تبلیغات آنلاین است که در آن محتوای تبلیغی به جای جدا بودن از محتوای اصلی سایت یا اپلیکیشن، کاملاً منطبق بر فرمت محل نمایش بوده و در نگاه اول کاملاً شبیه محتوای اصلی به نظر میرسد، و ماهیت تبلیغیاش با درج عبارتی نظیر «تبلیغ» در گوشهای از آن مشخص میگردد. از مهم ترین مزیتهای تبلیغات همسان نسبت به تبلیغات بنری و سنتی می توان به اثربخشی و نرخ بازدید بیشتر اشاره کرد. آمارهای جهانی به وضوح تغییر گرایش تبلیغ دهندهها و ناشران را به سمت تبلیغات همسان نشان میدهند به طوری که پیشبینی میشود تبلیغات همسان تا سال2021، 74 درصد درآمد حاصل از کل تبلیغات آنلاین را به خود اختصاص دهد.
32-نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
نرخ بازگشت سرمایهگذاری رایجترین نسبت سودآوری است که با تقسیم سود حاصل بر هزینههای سرمایهگذاری محاسبه میشود و به عنوان یک درصد یا نسبت بیان میشود. این نرخ معیاری است که سودآوری یک شرکت را محاسبه میکند، هر چه این شاخص یا نرخ بیشتر باشد شرکت توانسته از سرمایهاش بهتر استفاده کند و سودآوری خوبی داشته است. این نرخ با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود و به صورت درصد یا نسبت بیان میشود:
ROI=(درآمد بدست آمده از طریق آن سرمایهگذاری/ مقدار سرمایه هزینه شده ) – 1