ایجاد داستان برند چیزی فراتر از نوشتن چند کلمه در یک صفحه وب است. این همان چیزی است که به مشتریان نشان می دهد واقعا چه هستید و چه اقداماتی برای رسیدن به جایگاه کنونی خود انجام داده اید. این در مورد گفتن یک داستان است؛ داستان برند شما.
اکنون بیشتر از هر زمان دیگری مردم به برندهایی با یک داستان برند معتبر جذب می شوند. به همین دلیل، مهم است یاد بگیرید که داستان برند خود را موثرترین شیوه ممکن بازگو کنید. داستان برند شما باید قدرتمند، شفاف و مهم تر از همه اصیل و واقعی باشد. تعریف دقیق آن را در ادامه بررسی می کنیم.
فهرست مطالب داستان برند
داستان برند چیست؟
داستان برند بازگو می کند که چرا یک برند قابل شناسایی شده است، از همان روز اول تا حال حاضر. این لزوما یک داستان مکتوب نیست، بلکه روایتی است که یک برند را هدایت می کند و به افراد اجازه می دهد تا در سطحی فراتر از یک مصرف کننده با هم ارتباط برقرار کنند.
استفاده از یک داستان برند قوی به مشتریان این امکان را می دهد تا به راحتی یک برند را شناسایی کنند، آن را به یاد آورند و امیدوار باشند که دوباره از آن ها خرید کنند.
اما چرا برای مشتریان اهمیت دارد؟ به هر حال، اگر یک محصول درجه یک می فروشید، چرا باید فاکتورهای دیگر مهم باشند؟ حقیقت این است که یک داستان برند خوب به مشتریان اجازه می دهد تا با یک برند در سطح احساسی ارتباط برقرار کنند.
به جای این که صرفا یک محصول را بفروشید، داستان نهفته در آن را می فروشید. ایجاد یک برند در دنیای امروزی به مانند پیاده روی در پارک نیست. اما، داشتن یک برند داستان قوی باعث می شود تا استراتژی ارتباطی شما یک قدم بزرگ به سمت جلو بردارد. هر داستان خوب یک پایه محکم دارد. چه راهی بهتر از یک برند قدرتمند برای شروع داستان برندتان است؟
اما ساخت یک برند داستان کمی پیچیده تر است. المان های متعددی برای یک داستان برند خوب وجود دارند که به ایجاد احساسات خاص در مشتری کمک می کند، به همین دلیل است که یک داستان برند قدرتمند بسیار حیاتی است.
چرا به یک داستان برند خوب نیاز دارید؟
وقتی به نزدیک ترین افراد به خود فکر می کنید، تصور نحوه ایجاد یک داستان برند خوب می تواند بسیار ساده باشد. به این فکر کنید که تا چه اندازه در مورد افرادی که بیشتر به آن ها اعتماد دارید، می دانید.
اگر مثل اکثر مردم باشید، قبل از این که به کسی اعتماد کنید اطلاعات زیادی در مورد او کسب می کنید. حداقل در بیشتر موارد این چنین است.
فرض کنید شما یک محصول یا خدمات را می فروشید، و خریدار هیچ ایده ای در مورد این که چه کسی هستید و چکار می کنید ندارد. مطمئنا کلیک کردن بر روی سایت شما ساده است، اما اگر سایت محتوا و اعتبار کافی را نداشته باشد، ارتباطی برقرار نمی کند.
به همین دلیل است که می گوییم داستان برند به برقراری ارتباط بین مشتری و برند کمک می کند. این فقط نوشتن یک داستان تحت اللفظی نیست. بلکه در مورد ایجاد یک حس، متمایز شدن و ارائه چیزی است که مشتریان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
می تواند یک داستان باشد، اما می تواند تصویری باشد که برند شما ارائه می دهد. این می تواند همان احساسی باشد که افراد هنگام ورود به فروشگاه شما حس می کنند. با توجه به این، یک داستان برند معمولا این دستورالعمل ها را پیروی می کند:
- داستان های برند معتبر هستند
- داستان های برند ساده هستند
- داستان های برند شخصیتی مرتبط خلق می کنند
نگران نباشید، ما در ادامه با معرفی برندهایی مانند نایکی، گوپرو و حتی برندهای کوچک تر و کسب و کارهای کمتر شناخته شده، این موارد را مفصل توضیح می دهیم. در حال حاضر، فقط به یاد داشته باشید که همه داستان های برند به صورت محتوا مکتوب نیستند. داستان برند چیزی فراتر از آن است.
داستان های برند معتبر هستند
اعتبار و اصالت برای بیشتر خریداران بسیار مهم است. به هر حال، همه ما یک ساعت رولکس اصل را به نسخه های تقلبی ترجیح می دهیم.
اعتبار و اصالت چیزی فراتر از ادعای شما به بهترین بودن است، بلکه باید حقایق از آن پشتیبانی کنند. برای برندی که در تلاش برای فروش محصولی است، این نکنه حیاتی است.
اما اعتبار و اصالت برای یک برند به چه معناست؟ برای یک برند، همه چیز به اصلی بودن باز می گردد، این که مسیر خود را بسازید و به خود وفادار بمانید. یک مثال خوب، لامبورگینی است.
همه ما می دانیم که لامبورگینی چیست، اما چرا؟ چه چیزی به آن ها اعتبار می بخشد؟ برای این برند خودروسازی ایتالیایی، همه چیز به نحوه درک آن ها، نحوه استمرار نوآوری و چگونگی ارائه خود به سراسر دنیا بازمی گردد.
آیا تابحال به این فکر کرده اید که چرا تبلیغاتی از لامبورگینی در تلویزیون پخش نمی شود، اما همه ما به خوبی با این برند آشنا هستیم؟ دلیل آن این است که صاحبان لامبورگینی معمولا در حال تماشای تلویزیون نیستند.
این بیانیه ابزار قدرتمندی است که به آن ها اجازه می دهد مخاطب خود را هدف قرار دهند و در هزینه های بازاریابی نیز صرفه جویی کنند.
اما برای لامبورگینی، فراتر از این است. این یک میراث است. این واقعیت است که شرکت با یک هدف خاص به وجود آمد، برای این که فراری را شکست دهد.
این واقعیتی است که آنها به تاریخ مسابقه خود ادای احترام می کنند و در عین حال به حرکت رو به جلو و باقی ماندن به عنوان یک غول در صنعت خودروسازی ادامه می دهند. آنها لامبورگینی هستند و همه ما دقیقاً می دانیم که آنها چه می کنند.
مانند لامبورگینی، شما باید ماهیت خود را پیدا کنید و از همان ابتدا تا انتها به برند خود وفادار بمانید. مشتریان این شفافیت را تحسین می کنند و درنتیجه می توانید رابطه ای قوی تر و وفادارتر با آن ایجاد کنید.
داستان های برند ساده هستند
اشتباه نکنید، هیچ دو داستان برند مشابه نیستند. هر برند سفر خاص خود را طی کرده است و بنابراین شایسته این است که داستان برند خود را بازگو کند.
در این مورد، ساده بودن به معنی نگارش هدفمند است. در اغلب اوقات، مردم خلوص نیت را با جزئیات اشتباه می گیرند. اگرچه باید تا جای ممکن با مشتریان خود صادق باشید و همه چیز را با آن ها در میان بگذارید، اما ارائه جزئیات زیاد آن ها را خسته می کند. در واقع، گاهی اوقات به سادگی استفاده از چیزی است که در حال حاضر دارید، مانند برندینگ یک کاتالوگ.
از آنجایی که داستان برند لزوما یک محتوای نوشته شده نیست، می تواند به اندازه ای که شما می خواهید کوتاه یا بلند باشد. همانطور که گفته شد، شما نمی توانید فقط داستان برند را به وبسایت خود اضافه کنید و امیدوار باشید که مردم آن را پیدا کنند. شما باید آن را زندگی کنید. کمی بعدتر در این مورد صحبت می کنیم، اما در حال حاضر، شما باید این دستورالعمل ساده برای یک داستان برند را در ذهن داشته باشید:
- مسئله
- راه حل
- موفقیت
این سه نکته باید به شما این امکان را بدهد که داستان برند خود را به روشی آسان و قابل درک بیان کنید. واقعاً تعداد کلمات با این فرمول مرتبط نیست. در واقع، اگر لازم باشد، داستان برند شما می تواند تا چند هزار کلمه باشد.
به یاد داشته باشید که داستان برند شما به مانند طرح فیلمنامه ای از ام نایت شیامالان نیست، بنابراین نیازی نیست آن را پیچیده کنید. داستان شما خواننده را به سمت حقیقت هدایت می کند و هیچ چیز اضافی ندارد. مشکلی را که داشتید، نحوه برطرف کردن آن و نتیجه نهایی را بیان می کند.
داستان های برند شخصیتی مرتبط خلق می کنند
شخصیت نقش مهمی را در طرز تفکر افراد نسبت به یکدیگر ایفا می کند. علم پشت آن ساده است: یک شخصیت گرم توجه ها را به خود جذب می کند، در حالی که یک شخصیت سرد دیگران را دفع می کند.
شخصیت برند شما باید همیشه مخاطب هدف را به خود جذب کند. در غیراینصورت، افراد به سختی با شما و آنچه که می فروشید ارتباط برقرار می کنند.
همه چیز در توانایی شما برای معتبر بودن، ساده بودن و مرتبط بودن خلاصه می شود. وقتی صحبت از برند به میان باشد، داستان فقط یک داستان نیست بلکه یک شیوه زندگی است.
آهسته پیش بروید، صادق باشید و سعی کنید با مشتری ارتباط برقرار کنید. اینها سه عنصر اصلی برای هر داستان برند خوب هستند.
چگونه یک داستان برند ایجاد کنید
با توجه به همه آن چیزی که در بخش قبل گفته شد، امیدواریم درک این که چرا به یک داستان برند نیاز دارید برای شما ساده تر شده باشد. در اینجا، بیایید در مورد چگونگی ایجاد یک داستان برند صحبت کنیم.
به خاطر داشته باشید که هر آنچه که در اینجا مطرح می کنیم بر اساس برند شما تغییر خواهد کرد. نیازها و اهداف مختلف می توانند به نتایج مختلفی منجر شوند. با این وجود، این راهنما پایه و اساس برای شروع کار را در اختیار شما قرار می دهد.
در مجموع، 5 مرحله اساسی برای ایجاد یک داستان برند وجود دارد:
- مرحله 1: در مورد ماهیت برند خود فکر کنید
- مرحله 2: یک قهرمان بسازید
- مرحله 3: به قهرمان خود یک هدف بدهید
- مرحله 4: بیانیه ماموریت را بنویسید
- مرحله 5: در صورت نیاز به دنبال راه هایی برای بهبود باشید
مرحله 1: در مورد ماهیت برند خود فکر کنید
هر داستان برند خوب از نیاز به چیزی بیشتر از یک برند به وجود می آید. به عنوان مثال، به دیزنی فکر کنید. ماهیت دیزنی شادی، ماجراجویی، رمز و راز و خوشی است.
دیزنی فقط شرکتی نیست که فلیپ فلاپ های گران قیمت می فروشد. بلکه یک شخصیت دوست داشتنی است که هیچ تفاوتی با افرادی که محصولات آن را می خرند، ندارد.
البته، دیزنی استاد بازاریابی است و داستان برند آن ها مجذوب کننده است. در این مرحله، هر چیزی که عرضه می کنند بخشی از ماهیتشان خواهد بود و این دقیقا همان چیزی است که از همان روز اول هدفش را داشتند.
آن ها دیگر یک برند نیستند، آن ها یک امپراطوری خانواده پسند هستند. هر حرکتی که می کنند متوجه کل خانواده می شود. یک نمونه خوب فیلم هایی است که تولید می کنند. یک کودک ممکن است آن را به عنوان یک کارتون روشن و رنگارنگ ببیند، در حالی که والدین پیام اصلی را می بینند.
به طور خلاصه، ماهیت آنچه برند شما است را نشان می دهد. انگیزه شما حرکت رو به جلو است. دلیل وجود شما در همان وهله اول؛ اگر بتوانید از آن بهره بگیرید، داستان برند شما جادویی خواهد بود.
مرحله 2: یک قهرمان بسازید
داستان ها قهرمان دارند. دیزنی میکی را دارد، اولد اسپایس تری کروز را دارد و تسلا ایلان ماسک را دارد. اما، یک قهرمان لزوما یک شخص نیست. قهرمان یک برند می تواند طرز تفکر باشد.
قهرمان داستان شما می تواند ماموریت شما برای ارائه محصولی ارزان تر باشد. یا می تواند بر اساس خدمات مشتری باشد. شاید هم ترکیبی از هر دو این المان ها.
نکته این است که هر داستانی به یک قهرمان نیاز دارد. کسی که می تواند روز را نجات دهد، مشکلات را حل کند و از دورن و بیرون به او توجه شود.
باید چیزی باشد که برند شما به آن افتخار می کند، چیزی که برند شما را زنده نگه می دارد. چیزی که همیشه کانون توجه خواهد بود. این شخصیت اصلی داستان شماست.
مرحله 3: به قهرمان خود یک هدف بدهید
قهرمان داستان برند باید یک شخصیت شرور نیز داشته باشد. به عنوان یک شخصیت، می تواند رقبا را شکست دهد. به عنوان یک طرز فکر، می تواند یافتن روش های جدید برای عرضه ارزان تر محصول باشد.
هرچه که هست، قهرمان شما تا وقتی که داستان برند ادامه دارد با این شخصیت شرور مبارزه خواهد کرد. کمی بعد، به شما برندی را معرفی م یکنیم که دقیقا همین کار را با عینک انجام داد.
این مفید است زیرا به افراد احساس وظیفه می دهد. به آن ها چیزی می دهد تا به آن چنگ بزنند و محکم بگیرند. دلیلی برای انتخاب برند شما نسبت به رقبای دیگر می دهد. به آن ها یک قهرمان در جایی می دهد که شاید هرگز فکر نمی کردند نیاز باشد.
مرحله 4: بیانیه ماموریت را بنویسید
کل برند شما درباره چیست؟ بیانیه ماموریت یکی از اولین چیزهایی است که در مورد برند شما شنیده می شود، بنابراین باید به خوبی به آن فکر کنید.
یکی ممکن است آنقدر جسور باشد که بگوید کل داستان برند شما باید در این بیانیه خلاصه شود. هدف آن این است که به مردم درک سریعی از آنچه شما و برندتان دارید ارائه دهد. یک عبارت جذاب، اگر بخواهید.
از سوی دیگر، بسیاری از برندها ابتدا بیانیه ماموریت خود را می نویسند و سپس داستان برند را پیرامون آن ایجاد می کنند. حقیقتا، هیچ مزیت خاصی در انجام این روش وجود ندارد. همه چیز به اولین کلماتی بازمی گردد که به ذهن شما خطور می کنند. در اینجا چند نمونه از بیانیه های ماموریتی برای الهام بخشیدن به شما آورده شده است:
- ایده ها را گسترش دهید. تد
همه ما حداقل یک یا دو سخنرانی تد را دیده ایم. برای برخی، شاید حتی بیشتر. یک چیز واضح است، آن ها طیف وسیعی از ایده ها را شامل می شوند. بیانیه ماموریت آن ها، «ایده ها را گسترش دهید»، ساده و در عین حال بسیار قدرتمند است. آن ها برندی را بر اساس چهار کلمه ساخته اند، اما این چهار کلمه نمی توانستند از این بهتر شما را مجذوب کنند.
- برای آوردن آب سالم و بهداست به جهان. Water.org
حتی اگر با Water.org آشنا نیستید، ماموریت آن ها واضح است و کل داستان برند خود را پیرامون آن ساخته اند. به عنوان یک NGO، ماموریت آن ها از همان ابتدا تامین آب برای افراد نیازمند بود. با استفاده از این بیانیه ماموریت، آن ها به افزایش آگاهی، تامین بودجه و کمک به کسانی که به آب نیاز داشتند، کمک می کنند.
مرحله 5: واقعا داستان برند خود را ایجاد کنید
آنچه در توزیع اهمیت دارد این است که روشی را برای ارائه داستان خود در برابر دیدگان تعداد زیادی از افراد پیدا کنید.
بازاریابی داستان برند به معنی استفاده از پلتفرم ها، کانال ها و ارتباطات به منظور دیده شدن است. علاوه بر این، اماده بازخوردها باشید.
بسیاری از برندها از صفحه درباره ما برای نمایش داستان برند خود استفاده می کنند. این می تواند برای کسانی که از قبل علاقمند به برند شما بوده اند مفید باشد، اما در مورد آن هایی که هرگز نام آن را نشنیده اند، چه؟ آن ها به صفحه درباره ما اهمیتی نمی دهند، خیلی کم اتفاق می افتد که آن را مطالعه کنند.
علاوه بر این، همانطور که در بخش های قبل مورد بحث قرار دادیم، داستان برند چیزی فراتر از یک متن خلاقانه در صفحه وب است.
ساختن داستان برند به این معنی است که همه چیزهایی که تا به امروز ساخته اید را کنار هم قرار دهید. همه چیز و منظورم این است که همه چیز باید داستان برند شما را شخصیت پردازی کند و آن را زنده نگه دارد.
Chick-Fil-A یک عبارت معروف دارد. به جای این که بگویند «خوش آمدید»، می گویند «باعث افتخار بود». این بخشی از داستان برند آن هاست.
این چیزی است که از همان روز اول آن را مشخص کردند زیرا برای آن ها مهم است که مشتریان آن ها را به عنوان یک خدمتکار ببینند. باعث خوشحالی آن هاست که به شما خدمت کنند و باعث می شوند مردم بخواهند بارها و بارها و بارها به آن ها خدمت شود.
این روایت آن هاست و یکی از چیزهایی است که باعث معروفیت آن ها شد. همه می توانند کمی مرغ سرخ کرده و آن را با لبخند سرو کنند.
Chick-Fil-A سطح بالاتری را ارائه می دهد. برای آن ها، همه چیز در ارائه سطح بی سابقه ای از خدمت بارها و بارها خلاصه می شود. مشتریانی که از Chick-Fil-A بازدید می کنند می دانند که هر بار با همان لبخند، همان خدمات و همان سطح از توجه از آنها استقبال می شود.
مرحله 5: در صورت نیاز به دنبال راه هایی برای بهبود باشید
بهترین داستان های برند در جهان امتحان خود را پس داده اند. هرگز عوض نشده اند و همیشه به خود وفادار باقی مانده اند. در بخش بعد مثال هایی از این برندها را معرفی خواهیم کرد. به عنوان مثال نایکی را در نظر بگیرید که از سال 1964 تغییر نکرده است.
مطمئنا، ایده های جدیدی داشته اند، تغییراتی را تجربه کرده اند و حتی برخی از این تغییرات را بکار گرفته اند، اما هسته اصلی شرکت همیشه همان ایده اولیه را داشته است، «فقط انجامش بده».
این ایده که داستان برند باید با گذشت زمان تغییر کند، همیشه درست نیست. در واقع، بیشتر شرکت ها از برندینگ مجدد خود تحت هر شرایطی خودداری می کند، مگر این که واقعا نیاز باشد. انتخاب یک روایت و پایبند بودن به آن بهترین و تنها راه برای آشنا کردن افراد با داستان برند شماست.
مثال هایی از بهترین داستان های برند
همانطور که در بالا توضیح دادیم، فاکتورهای زیادی وجود دارند که باید هنگام ایجاد داستان برند خود به آن ها فکر کنید. در اینجا چند نمونه عالی از داستان برند برای شما آورده شده است:
Warby Parker Eyewear
Warby Parker Eyewear ممکن است نسبت به سایر برندهای معرفی شده در این فهرست کمتر شناخته شده باشد، اما داستان آن ها قدرتمند است. داستان و ماموریت آن ها تهیه عینک های شیک و ارزان قیمت است و رویارویی با برندهای رقیب است که هزینه های زیادی را دریافت می کنند. بیانیه ماموریت آن ها به اینصورت است:
«خرید عینک باید شما را شاد و خوش تیپ کند و در پول نیز صرفه جویی کنید. عینک ها، عینک های آفتابی و لنزهای تماسی، ما چشمان شما را می پوشانیم.»
همانطور که در بالا گفته شد، هر ایده ای با یک مسئله شروع می شود و بیانیه ماموریت باید به وضوح نشان دهد که چگونه برند شما آن مسئله را برطرف کرده است. برای Warby Parker، نبوغ بسیار ساده است: فروش عینک های ارزان قیمت.
هر فردی که به دنبال عینک می گردد بلافاصله قیمت آن را چک می کند و زود متوجه می شود که هدف Warby Parker چیست. به همین خاطر، آن ها داستان خود را ساختند.
آن ها همچنین یک حوزه بسیار شلوغ را پیدا کردند و با ورود قوی توانستند جایگاهی در این حوزه برای خود دست و پا کنند.
به جای ارائه همان عینک های تکراری، مخاطب هدف خود را انتخاب کرده و یک راه حل ساده را برای آن ها ارائه کردند. همه این ها بخشی از داستان برند آن هاست زیرا نقش مهمی در پیام و درک مردم از آن ایفا می کند.
نایکی
بیایید صادق باشیم، هیچ کس هیچ ابهامی در مورد بیانیه ماموریت نایکی ندارد: «فقط انجامش بده». این یکی از شناخته شده ترین بیانیه های ماموریت در تاریخ است.
اما این بیانیه نیست که نایکی را در داستان گویی برند تا این اندازه موفق کرده است. آنچه آن ها با صدای برند انجام می دهند باعث محبوبیت آن ها شده است.
از همان ابتدا، نایکی در مورد توانمندسازی ورزشکاران از همه اقشار جامعه بوده است. مهم نیست که فرد چگونه به نظر می رسد یا از کجا آمده است، بلکه مهم است چه توانایی هایی دارد.
نایکی سابقه ای بی نظیر در ارائه پلتفرمی برای ورزشکاران دارد که به الگویی برای طرفداران خود تبدیل شوند، و داستان برند آنها کاملاً منعکس کننده آن است.
ساخت امپراطوری مانند نایکی کار آسانی نیست. در واقع، این داستان برند برای همه افراد قابل ارتباط نیست. اما، داستان برند آن ها درک بسیار روشنی از قدرت یک داستان برند ثابت را نشان می دهد. اگر می خواهید مانند نایکی عمل کنید، هیچ محدودیتی برای داستان شما وجود نخواهد داشت.
GoPro (گوپرو)
گوپرو مدت زیادی نیست که به بازار عرضه شده است. اساسا می توان گفت که گوپرو محصولی را به بازار ارائه کرد که به کاربران اجازه فیلمبرداری در هر حالتی را می دهد.
آنچه داستان برند گوپرو را بسیار منحصر به فرد می کند، نحوه تعامل با اجتماع است. بیانیه ماموریت آن ها «برای آزادی بخشیدن به مردم برای جشن گرفتن و زندگی کردن در لحظه»، است.
آن ها با فراهم کردن دوربین های کوچک و در عین حال قدرتمند برای ورزشکاران و آماتورها به این بیانیه پایبند ماندند. هیچ محدودیتی برای دسترسی به این دوربین ها وجود ندارد.
فرقی نمی کند که از سایت اصلی آن ها بازدید می کنید یا اینستاگرام را می بینید، همیشه ویدئوهای باحال از کاربران در سراسر جهان خواهید دید.
گوپرو به در اختیار گذاشتن ابزاری برای به اشتراک گذاشتن ماجراجویی ها، موجب اتحاد جامعه ای از معتادان به آدرنالین شده است. سال به سال، آن ها میزبان چالش هایی هستند که گاهی اوقات جایزه نقدی آن به 1 میلیون دلار هم می رسد.
چه راهی بهتر از ساخت داستان برند با استفاده از افرادی است که از آن محصول استفاده می کنند. هر کاری که گوپرو انجام می دهد بر اساس تجربه های کاربران در سراسر جهان است. این یک شیوه داستان سرایی قدرتمند است.
Airbnb
در Airbnb، خود مشتری داستان برند است. اگر نمی دانید، Airbnb سرویسی است که به صاحبان املاک اجازه می دهد خانه ها، آپارتمان ها یا هر چیز مرتبط دیگر را اجاره دهند.
در Airbnb، هم مشتریان و هم مستاجران افراد عادی هستند و به دنبال کسب درآمد سریع یا یک تعطیلات آخر هفته خوب هستند.
به دلیل مشارکت مخاطب در اساس Airbnb، هر فردی که از این سرویس استفاده می کند بلافاصله تحت تاثیر قرار می گیرد. آن ها توانستند با اجازه دادن به مشتریان برای روایت داستان خود، هویت این برند را مدیریت کنند. حتی به نحوه استفاده از نام برند آن ها مرتبط است.
در هر زمان شخص می تواند از یک مکان جدید یا مکانی که قبلا دیده است بازدید کند، این روند دیگر شبیه به اجاره اتاق یک هتل نیست. بلکه اجاره کردن یک Airbnb است. وقتی در داستان برند خود به نقطه ای دست یافتید که مشتریان از نام برند شما در فعالیت های روزمره استفاده می کنند، پس یک داستان قوی ایجاد کرده اید.
همین موضوع را می تواند در مورد گوگل، Kleenex و Chapstick نیز گفت. هنگامی که افراد حتی در مکان های دوردست از یک محصول مانند این سه برند نام برده شده استفاده می کنند، در واقع از نام آن استفاده می کنند.
ما چیزی را در اینترنت جستجو نمی کنیم، بلکه آن را گوگل می کنیم. ما از بالم لب استفاده نمی کنیم، بلکه از چاپ استیک استفاده می کنیم. Airbnb شاید نمی دانست که همه چیز اینگونه خواهد شد، اما داستان برند آن ها یکی از بهترین نمونه های موجود در سراسر جهان است.
ساخت داستان برندی که اهمیت دارد
همانطور که در بالا گفتیم، داستان برند در مورد این است که مردم چگونه برند شما را درک می کنند. داستان برند به هر کاری که برند شما انجام می دهد باز می گردد. در واقع، ماهیت آن. تعریف آن از همان ابتدا و اصلاح آن با گذشت زمان بسیار اهمیت دارد.
برای این که برند شما برای افرادی که مخاطبتان هستند معنا و مفهومی پیدا کند، یک داستان برند جذاب به اندازه چیزهایی که در تلاش برای فروش آن هستید، مهم است. در واقع، دست در دست هم حرکت می کنند.
با توجه به آنچه گفته شد، روش هایی وجود دارد که آژانس تبلیغات اینترنتی مگنت می تواند به شما کمک کند داستان برند خود را با گزینه های برندینگ ما بهتر تعریف کنید. اگرچه ما واقعا نمی توانیم در تمام جنبه های داستان برند به شما کمک کنیم، اما قطعا می توانیم از طریق مطالب منتشر شده به درک مردم از شما کمک کنیم.
در بالا به ثبات اشاره کردیم و این که ثبات در طول داستان برند تا چه اندازه اهمیت دارد. خوب، با مجموعه برندینگ آسان ما شما می توانید مقالات خود را در سراسر برند خود ثابت نگه دارید.
به یاد داشته باشید که همین نکات کوچک در ساخت داستان برند اهمیت دارند. استفاده از یک فونت خاص، رنگ های برند، حفظ تایپوگرافی و ثابت نگه داشتن تمام این المان ها در مقالات منتشر شده برای برندینگ مهم است، به همین دلیل است که آژانس مگنت توانایی انجام همه این کارها و حتی بیشتر را به شما می دهد.
ما حتی به شما این گزینه را پیشنهاد می کنیم که دامنه سفارشی خود را برای انتشار مقالات خود ایجاد کنید. برای ما، برند شما به اندازه برند ما مهم است.
داستان برند شما هرچه که باشد و هرکجا که شما را ببرد، باید بخشی مهمی از شخصیت و کاری باشد که انجام می دهید.
فقط به یاد داشته باشید که باید یک داستان خوب برای بازگو کردن داشته باشید. به مشتریان چیزی برای صحبت کردن بدهید، یک داستان برند قوی ایجاد کنید.
بیشتر بخوانید :
چطور داستان برند(brand story) خودمان را بنویسیم؟
هویت برند چیست و چگونه یک هویت برند منحصر به فرد ایجاد کنیم؟
کهن الگوی (آرکتایپ) برند چیست و انواع آن کدام است؟
اصول برندینگ چیست و چرا برای کسب و کارها مهم است؟
آگاهی از برند Brand awareness چیست؛ ایجاد و افزایش آن
منبع : blog.flipsnack.com