×
صفحه اصلی تبلیغات بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؛ کاربردها + مثال
تاریخ انتشار : 21 تیر 1402 زمان مطالعه : 10 دقیقه نام نویسنده : پرستو بیرانوند

بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؛ کاربردها + مثال

بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؛ کاربردها + مثال

آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا آب نبات، شیرینی و سایر محصولات کوچک غیر ضروری همیشه در کنار پیشخوان سوپرمارکت ها هستند؟

پاسخ ساده است و می توان آن را در یک کلمه خلاصه کرد: بازاریابی عصبی. بازاریابی عصبی علمی است که صاحبان سوپرمارکت‌ها را به درک این نکته سوق داده است که مصرف‌کنندگان پس از پر کردن سبد خرید خود با مایحتاج گران‌تر و اولیه، تمایل بیشتری به خرج کردن مبالغ کمی برای محصولات غیر ضروری دارند.

بازاریابی عصبی به ما توضیح می‌دهد که چرا خرید یک کالای ۵ هزار تومانی راحت‌تر از خرید یک کالای ۱۰۰ هزار تومانی است.

بازاریابی عصبی را می‌توان در بسیاری از زمینه‌های دیگر، نه تنها سوپرمارکت‌ها، به کار برد و می‌تواند عملکرد هر کسب و کاری را چه آنلاین و چه آفلاین بهبود بخشد.

در این متن خواهید خواند که بازاریابی عصبی چیست، چگونه کار می‌کند و بهترین تکنیک‌هایی را که می‌توانید برای کسب و کار خود پیاده کنید، کدام هستند.

بازاریابی عصبی چیست؟

بازاریابی عصبی علمی است که از شاخه‌های مختلف بازاریابی و روانشناسی متولد شده است و رفتار افراد را در طول فرآیند خرید از اولین نقطه تماس تا خرید نهایی تجزیه و تحلیل می‌کند. زیرا مشخص شده است که مصرف‌کننده تنها بر اساس فرآیندهای منطقی مانند نسبت کیفیت/قیمت یا مزایا و معایب یک محصول یا خدمات خاص تصمیم به خرید نمی‌گیرد.

برعکس، افراد عمیقاً تحت تأثیر عوامل غیرمنطقی و عاطفی هستند که اغلب از آن بی‌خبرند. بازاریابی عصبی آن دسته از فرآیندهای ناخودآگاه دقیقی را که در ذهن مصرف کنندگان اتفاق می‌افتد و آنها را به سمت تصمیم‌گیری‌های خاصی سوق می‌دهد، اندازه‌گیری می‌کند.

این اندازه‌گیری با تجزیه و تحلیل واکنش فیزیولوژیکی یک فرد هنگام قرار گرفتن در معرض انواع محرک‌ها به دست می‌آید، بنابراین اثربخشی استراتژی های بازاریابی که هدف آنها مشارکت و تبدیل مصرف کننده است، آزمایش می‌شود.

برای انجام این کار، بازاریابی عصبی از فناوری‌های پیشرفته‌ای استفاده می‌کند که اطلاعات مربوط به همه آن فرآیندهای روان‌شناختی، عاطفی و غیرمنطقی را جمع‌آوری می‌کند که نظرسنجی‌ها یا مصاحبه‌های سنتی قادر به اندازه‌گیری آن‌ها نیستند.

بازاریابی عصبی تغییرات روانی فیزیولوژیکی مانند ردیابی چشم، هدایت پوست، ضربان قلب، حالات چهره و همچنین میزان خرید مصرف کنندگان را تجزیه و تحلیل می‌کند تا نتیجه‌گیری کند و به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا بر اساس داده‌های علمی در مورد استراتژی‌های بازاریابی خود تصمیمات آگاهانه بگیرند.

بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؛ کاربردها + مثال

نورومارکتینگ چه زمانی متولد شد؟

اصطلاح نورومارکتینگ در حدود سال 2002 با تحقیق آل اسمیتز، استاد تحقیقات بازاریابی در دانشکده مدیریت روتردام آغاز شد.

از آن زمان، اولین سازمان های ایالات متحده شروع به ارائه خدمات بازاریابی عصبی مبتنی بر مشاوره و تحقیق با ترکیب فناوری در اختیار خود با علوم اعصاب شناختی کردند. اولین تحقیق بازاریابی عصبی، که در سال 2003 آغاز شد و در سال 2004 منتشر شد، توسط رید مونتاگ، استاد علوم اعصاب در کالج پزشکی بیلور انجام شد.

این تحقیق شامل دادن پپسی یا کوکاکولا به گروهی از افراد بود، در حالی که واکنش‌های مغز آنها را با تکنیک تشدید مغناطیسی عملکردی تجزیه و تحلیل می‌کرد، که به آنها اجازه می‌داد پاسخ همودینامیک مربوط به فعالیت عصبی مغز را تجسم کنند.

یافته‌های این مطالعه نشان داد که وقتی افراد از تفاوت برند آگاه نبودند، نواحی مشخصی از مغزشان فعال می‌شد. بنابراین، وقتی مصرف کنندگان نمی‌دانستند کدام نوشیدنی است، پپسی را ترجیح می‌دادند. در حالی که، زمانی که بسته‌بندی محصول به آنها نشان داده شد، اکثر آنها کوکاکولا را ترجیح می‌دادند.

در نتیجه، مشخص شد که برندی با حضور و نفوذ قوی مانند کوکاکولا می‌تواند ناحیه‌ای از قشر پیشانی مغز مصرف‌کنندگان را تصرف کند.

در آن زمان هیچ داده‌ای درباره منطق پشت این یافته‌ها منتشر نشد و این تحقیق نیز مورد انتقادات متعددی قرار گرفت. با این حال، راه را برای تمام تحقیقات بازاریابی عصبی زیر که منجر به دانش امروزی ما از آن شد، هموار کرد.

این دانش چیزی است که به تکنیک‌های بازاریابی عصبی کمک می‌کند که می‌توانید برای بهینه‌سازی ارتباطات و تلاش‌های تبلیغاتی کسب‌وکار خود پیاده‌سازی کنید.

5 تکنیک موثر بازاریابی عصبی

بازاریابی عصبی از تئوری‌ها و استراتژی‌های بی‌شماری تشکیل شده است که برخی از آنها آسان‌تر از سایرین قابل اجرا هستند. در اینجا شما 5 تکنیک برتر بازاریابی عصبی را پیدا خواهید کرد که می توانید فوراً برای کسب و کار خود آزمایش کنید:

۱. هدایت نگاه مصرف‌کننده

بازاریابی عصبی می‌تواند نگاه مصرف‌کننده را به صورت آنلاین و آفلاین هدایت کند. به عنوان مثال، به این فکر کنید که چگونه مانکن‌ها در فروشگاه‌ها در موقعیتی قرار می‌گیرند که به محصولات خاصی اشاره می‌کنند یا نگاه مشتریان را به سمت کالایی برای فروش هدایت می‌کنند.

دست ها و صورت مانکن ها اغلب برای هدایت نگاه به سمت برخی از محصولات، شاید محصولاتی که اخیراً عرضه شده‌اند یا با تخفیف استفاده می‌شود، به طوری که مشتریان بدون اینکه متوجه روندی شوند که آنها را به آن نقطه رسانده، متوجه آنها می‌شوند.

به طور مشابه، در تصاویر تبلیغاتی، چشم‌ها و دست‌های توصیفات به طور استراتژیک به کار گرفته می‌شوند تا توجه بیننده را به سمت یک پیام کلیدی یا محصول برجسته هدایت کنند.

۲. تحریک حس بینایی

بینایی یکی از هدفمندترین حواس توسط بازاریابی عصبی است، زیرا می‌تواند به روش‌های مختلف تحریک شود. به عنوان مثال، انتخاب فونت مناسب برای متون در قالب‌های دیجیتال یا چاپی بسیار مهم است اگر می‌خواهید یک واکنش عاطفی غیرارادی در مصرف کننده ایجاد کنید.

یک برند آب نبات آمریکایی باید یک فونت بازیگوش و رنگارنگ انتخاب کند، در حالی که یک شرکت حقوقی باید فونت مینیمال و ظریف را انتخاب کند.

در مورد بسته بندی محصولات هم همینطور است. هیچ قانون واحدی برای ایجاد بسته‌بندی موثر وجود ندارد، همه اینها به حسی بستگی دارد که می‌خواهید مشتریانتان احساس کنند.

به عنوان مثال، بسته‌بندی تیفانی باعث می‌شود که برند فوراً قابل تشخیص باشد، زیرا تمام ارزش‌هایی را که مصرف‌کنندگان با نام تجاری مرتبط می‌کنند از طریق یک رنگ واحد و متمایز منتقل می‌کند.

بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؛ کاربردها + مثال

۳. استفاده از حس بویایی برای تحریک قوه تخیل

بویایی حسی است که می‌تواند مصرف‌کنندگان را به طور غیرارادی تحریک کند و آنها را به سمت رفتارهای خاصی سوق دهد. یک نمونه کمپین حسی است که توسط Dunkin’ Donuts در سال 2012 انجام شد که بر اساس رایحه منحصر به فرد محصولات آن بود.

در سئول، Dunkin’ Donuts خوشبو کننده‌های هوا را برنامه‌ریزی کرد تا بوی قهوه‌اش را فقط زمانی که تبلیغات تجاری آن در رادیو پخش می‌شود، فعال کرده و پخش کند.

ناگفته نماند که اتوبوس درست در مقابل مغازه دانکین دوناتز به پایان می‌رسید، به طوری که افرادی که از اتوبوس پیاده می‌شدند و دوباره بوی قهوه را حس می‌کردند، بلافاصله متمایل به توقف برای یک قهوه سریع شدند.

بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؛ کاربردها + مثال

۴. استفاده از نشانگر

نشانگر جسمی به احساس خوشایند یا ناخوشایندی اشاره دارد که هنگام تفکر در مورد نتیجه مثبت یا منفی یک تصمیم خاص تجربه می‌کنیم. در بازاریابی عصبی، نشانگرهای جسمی می‌توانند بر اثربخشی یک پیام تبلیغاتی تأثیر بگذارند و آن را قادر می‌سازند احساسات درستی را که مصرف کننده را به سمت خرید هدایت می کند، تحریک کند. به عنوان مثال، Orange، یک شرکت مخابراتی ایالات متحده، به همه دانش آموزان سانفرانسیسکو این فرصت را داد که تا زمانی که رنگ نارنجی باشد، ماشین‌های خود را به صورت رایگان رنگ کنند. خنده دار بودن این ترفند، همراه با اصالت کمپین، به این معنی بود که هزاران ماشین نارنجی رنگ به طور ناگهانی در اطراف شهر ظاهر شدند و در نتیجه یک نشانگر جسمی ایجاد کردند

۵. دنبال کردن نگاه با ردیابی چشم

ردیابی چشم یک تاکتیک بازاریابی عصبی است که به شما این امکان را می‌دهد تا متوجه شوید که مصرف کنندگان وقتی در مقابل یک محصول، تبلیغ یا وب سایت قرار می‌گیرند، توجه خود را به کجا متمرکز می‌کنند.

می‌توان از آن نه تنها برای تعیین کاربرپسند بودن یا نبودن سایت استفاده کرد، بلکه می‌توان از آن برای تجزیه و تحلیل درگیری عاطفی افرادی که آن صفحات را مرور می‌کنند استفاده کرد. برای مثال، اگر گشاد شدن مردمک چشم ثبت شود، کاربران نسبت به آنچه می بینند واکنش مثبت نشان می دهند.

اگر آنها روی جزئیات خاصی تمرکز کنند، به این معنی است که این چیزی است که آنها را بیشتر تحت تأثیر قرار داده است. اگر مرتب پلک می زنند به این معنی است که در حالت بی قراری هستند.

نورومارکتینگ در کجا کاربرد دارد؟

بازاریابی عصبی کاربردهای مختلفی دارد، از جمله:

تبلیغات

تأثیر زیادی بر تصمیم‌گیری مصرف‌کننده دارد و نحوه ارائه محصولات و خدمات به سرعت و پیوسته در حال تغییر است.

قیمت‌ها

قیمت یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری مصرف کننده است، زیرا بلافاصله با ارزش خرید مرتبط است.

ارتباطات

بازاریابی عصبی، نوشتاری، شفاهی یا بصری بر هر حوزه ارتباطی، از داستان سرایی گرفته تا حالات چهره مورد نیاز برای انتقال پیام، تأثیر می‌گذارد.

توزیع محصول

دانستن فرآیندهای تصمیم گیری و رفتاری مصرف‌کنندگان به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد تا تصمیمات آگاهانه‌ای در مورد قرار دادن محصولات در فروشگاه فیزیکی یا دیجیتال خود اتخاذ کنند.

برندسازی

هر شرکتی می‌تواند از دانش ارائه شده توسط بازاریابی عصبی برای ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان استفاده کند و در نتیجه هدف بسیار وفاداری برای مراجعه پیدا کند.

طراحی محصول

رنگ ها، اشکال، بسته بندی. هر جنبه بصری محصول نقش اساسی در فرآیند تصمیم گیری مصرف کننده ایفا می‌کند و این جنبه‌ها را می‌توان با توجه به نظریه‌های بازاریابی عصبی اصلاح کرد.

اینها تنها نمونه‌هایی از نحوه استفاده از بازاریابی عصبی هستند. اساساً، هرچه بیشتر در مورد بازاریابی عصبی مطالعه کنید، روش‌های جدیدی را کشف می‌کنید که در آن نظریه‌ها و یافته‌های آن برای موفقیت یک شرکت حیاتی می‌شوند.

بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؛ کاربردها + مثال

بازاریابی عصبی در ایران

بازاریابی عصبی رشته‌ای جدید در سراسر جهان است اما در ایران بسیار نوپاتر است. این رشته در ایران چند سالی است که رشد داشته است، اما هنوز هم شرکت یا برندی وجود ندارد که به صورت تخصصی فعالیت‌های بازاریابی عصبی در ایران ارائه دهد.

سوالات متداول بازاریابی عصبی

در اینجا شما پاسخی به سوالات متداول در مورد بازاریابی عصبی خواهید یافت.

بازاریابی عصبی چیست؟

بازاریابی عصبی رشته‌ای است که به مطالعه عملکرد ذهن انسان با هدف پیش‌بینی و تأثیرگذاری بر رفتار و فرآیندی می‌پردازد که مصرف‌کنندگان را به تصمیم خرید سوق می‌دهد.

تکنیک‌های بازاریابی عصبی کدامند؟

در میان تکنیک‌های اصلی بازاریابی عصبی، ما ردیابی چشم، الکتروانسفالوگرام، رزونانس مغناطیسی عملکردی، پاسخ پوستی گالوانیکی، الکتروکاردیوگرام و تشخیص حالات چهره را می‌یابیم.

چگونه می‌توانید یک متخصص عصبی شوید؟

هر کسی می‌تواند وارد دنیای بازاریابی عصبی شود. به طور کلی، شرایط لازم برای تبدیل شدن به یک neuromarketer مدرک، پیشینه علمی در تحقیقات و مهارت های مربوط به تجزیه و تحلیل داده ها یا داده های بزرگ است.

چرا بازاریابی عصبی برای بازاریابان مهم است؟

شرکت ها از بازاریابی عصبی برای مطالعه و درک رفتار مشتری و رفتار خرید با اندازه گیری محرک های ارتباطی بر اساس پارامترهای بیولوژیکی و عصبی استفاده می کنند.

چه کسی بازاریابی عصبی را اختراع کرد؟

بازاریابی عصبی در سال 2002 توسط آل اسمیتز، استاد تحقیقات بازاریابی در دانشکده مدیریت روتردام اختراع شد.

چگونه می‌توان بازاریابی عصبی را روی تصاویر اعمال کرد؟

تصاویر همیشه از قدرت جذابیت بالایی برخوردار بوده اند، به همین دلیل با توجه به اصول بازاریابی عصبی همیشه خوب است ابتدا عکس محصول و سپس توضیحات آن قرار داده شود. علاوه بر این، نحوه عکس‌برداری و نحوه قرارگیری سوژه‌ها را نیز می‌توان با استفاده از اصول بازاریابی عصبی تعیین کرد.

برای دیده شدن و جذب مشتری بیشتر کنارتان هستیم

یکی از راه های دیده شدن بیشتر و پی رو آن فروش بیشتر، تبلیغات درست و خلاقانه است. برای این کار ما در کنارتان هستیم

بهتر است کار تبلیغات پولی خود را با یکی از شرکت های قابل اعتماد و مطمئن مانند آژانس تبلیغات دیجیتال مگنت انجام دهید. چرا که تیم ما با تجربه چندین ساله ایی که در این زمینه دارد می تواند بهترین بازدهی را با هرینه مناسب انجام دهد.

ما در آژانس تبلیغات اینترنتی مگنت طیف گسترده‌ای از خدمات بازاریابی را ارائه می‌دهیم مانند :

خدمات ۳۶۰ درجه ما می‌تواند در راه‌اندازی و طراحی کمپین تبلیغاتی به کمک شما بیاید.

مشاوره و راهبری، استراتژی و برنامه‌ریزی، خلاقیت و ایده‌پردازی، طراحی کمپین‌های تبلیغاتی و انتشار آنها در کانال‌های مناسب، مهم‌ترین رویکردی است که در تبلیغات ۳۶۰ درجه آژانس مگنت وجود دارد.

بیشتر بخوانید:

بازاریابی متمایز چیست؛ ایجاد استراتژی، مزایا و معایب + مثال

راهکارهای فروش که در اوضاع ایران جواب می‌دهد

ضد بازاریابی چیست و آیا برای هر برندی مناسب است + مثال

دیدگاهتان را بنویسید